جدول جو
جدول جو

معنی گربه شانی - جستجوی لغت در جدول جو

گربه شانی
تملّق گویی
مکر، حیله، فریب، ستاوه، کلک، خاتوله، گول، چاره، روغان، کید، ترب، دغلی، ترفند، تزویر، تنبل، دویل، غدر، احتیال، خدعه، قلّاشی، شید، ریو، دستان، دلام، حقّه، نارو، شکیل، نیرنگ، اشکیل
تصویری از گربه شانی
تصویر گربه شانی
فرهنگ فارسی عمید
گربه شانی
مکاری حیله گری، فریفتگی، تملق گویی، میانه را گرفتن اصلاح ذات البین: و این جنس چنان متاصل نگردد که قلع آن در امکان نیاید و آخر بحیلت بلابندی توان کرد و گربه شانی در میان آورد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گربه شانی: چو گربه شانگی کی لایق آید چنین سلطان چنین شیر ژیان را ک (منسوب به مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربه شان
تصویر گربه شان
محیل و مکار، چاپلوس
فرهنگ فارسی عمید
حیله کردن فریفتن، خود را فریفتن، فریفته شدن: بحسرت جوانی بتو باز ناید چرا ژاژ خایی چرا گربه شانی ک (ناصر خسرو)، تملق گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربه بازی
تصویر گربه بازی
با گربه بازی کردن با گربه ور رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربه سان
تصویر گربه سان
گربه مانند مانند گربه
فرهنگ فارسی عمید